ستارهشناسی مدرن: کیهانشناسی
با وجود قدمت فوقالعادهی نجوم، بخش عمدهی دانستههای بشر در مورد فضای پیرامون، در قرن بیستم به دست آمده است. به کمک فوتوگرافی، اجرام بسیار دور و کم نور شناسایی شدهاند و حتی تئوریهای قویای در مورد اجرامی وجود دارد که قابل رؤیت نیستند. به مدد تکنولوژی، امروزه میدانیم، خورشید ما ذرّهی بسیار کوچکی از کهکشانی است که ده میلیارد ستاره دارد. کهکشانهای همسایه را رصد کردهایم و میدانیم که حتی این عظمت نیز در مقایسه با کل دنیای شناخته شده چیز چندان قابل توجهی نیست. تئوریهای مهم و قابل قبولی در مورد نحوهی پیدایش هستی و گسترش آن وجود دارد (رجوع شود به مقالهی سرآغاز هستی). با این وجود هنوز چیزهای بسیاری هست که نمیدانیم. پرسشهایی که از ابتدا وجود داشته و با پیشرفت علم نه تنها کمرنگ نمیشوند، بلکه با مسائل جدیتری گره میخورند. اینکه از کجا آمدهایم و به کجا میرویم؟
«هیأت»، «نجوم» یا «ستارهشناسی» به یقین یکی از قدیمیترین علوم بشری است که ریشهاش به روزگار باستان برمیگردد و نشانههایش را میتوان در مذهب، اسطورهشناسی و آثار دوران پیش از تاریخ یافت.
تقریباً تمامی تمدنهای نخستین، اجرام آسمانی را به عنوان خدایان و یا ارواح میشناختند و حرکت آنها را به پدیدههای طبیعی مانند تغییر فصلها، باران، خشکسالی و جزر و مد مرتبط میدانستند. این گونه افکار و عقاید (به ظاهر و یا به اصطلاح) خرافی، قرنها با علم ستارهشناسی در هم آمیخته بود؛ به طوری که تا 2-3 قرن پیش، نجوم به عنوان یک علم تجربیِ صرف، پذیرفته نمیشد. حتی در دنیای مدرن امروزی هم انسانهای بسیاری به طالعبینی و تأثیر حرکت اجرام آسمانی بر سرنوشتشان معتقدند.
اما به نظر میرسد نگاه علمیتر به ستارهشناسی از زمانی آغاز شد که انسان به کشاورزی پرداخت. حرفهای که موفقیت در آن به تشخیص درست زمان کاشت، بستگی فراوانی داشت و به این دلیل، کشاورزان اولیه بر مبنای حرکات ماه و خورشید، به زمانبندی پرداختند و با اندازهگیری روز و ماه و سال، تقویمهای اولیه را ساختند که برخی از آنها در مقایسه با انواع مدرن امروزی دقت قابل توجهی دارند.
اندک اندک با بررسی و مطالعهی حرکت اجرام آسمانی قابل رؤیت، درک انسان از جهان بهبود یافت. با این حال زمان زیادی طول کشید تا دانشمندان ابزاری غیر از رصدِ صِرف را برای پیشبینیهای دقیقتر نجومی جستجو کنند. به طوری که شاید بتوان مهمترین خدمت کپلر به علم نجوم را، نه پیشبینی دقیق حرکت سیارات، بلکه به کارگیری ریاضیات و قوانین فیزیکی در تئوریهای خود دانست. این روند ادامه یافت و در قرنهای اخیر فیزیک به عنوان یک علم تجربی با نجوم کاملاً آمیخته شده و دامنهی تئوریها از مشاهدهی صرف فراتر رفته است.
در اواخر قرن نوزدهم، به دنبال کشف طیفهای الکترومغناطیسی و امواج نامرئی، انقلابی در ستارهشناسی باستانی ایجاد شد و انسان به حس تازهای برای کشف جهان دست پیدا کرد؛ گویی در جهانی گنگ، ناگهان قادر به شنیدن شده باشیم.
آغاز جستجوهای فضایی؛ پرتاب موشک
آن طور که در تاریخ ثبت شده چینیها آغازگران سفرهای فضایی بودهاند؛ چرا که نخستین راکتهای باستانی در قرن اول میلادی توسط چینیها به کار گرفته شده است. چینیهای باستان عادت داشتند که در مراسم شادی فشفشههای صدادار بسازند. این فشفشهها از نیهای نواحی آسیای شرقی معروف به «بامبو» ساخته میشد. آنها درون نی را پر از مواد منفجره نظیر سولفور و زغالچوب میکردند و آنها را هنگام جشنها درون آتش میانداختند. مواد درون نی به صورت ناگهانی منفجر شده و صدای بلندی ایجاد میکرده است.
منبع : سازمان فضایی ایران
.: Weblog Themes By Pichak :.